انجمن سایت کلیدستان


رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازاریابی چابک چیست؟

بازاریابی چابک چیست؟

#1
بازاریابی چابک یا agile marketing چگونه به کسب و کار شما جانی تازه می‌دهد؟
برای مشتری داستان بسازید یا user story
یکی از اصل‌های اساسی بازاریابی چابک یا Agile Marketing مشتری مداری است. در دنیای امروز که تنوع محصولات خیلی زیاد است اگر مارکتینگ شما نتواند نیاز مشتری را تمام و کمال، برطرف کند این شما هستید که متضرر می‌شوید نه مشتری! بنابراین یکی از راهکارهای اساسی بازاریابی چابک توجه به مشتری و قرار دادن او در راس برنامه‌ریزی‌ها است. برای این منظور، از دید مشتری به محصول نهایی نگاه می‌کنیم و ویژگی‌های منحصر به فرد آن را شناسایی می‌کنیم. معمولا user story به این شکل نوشته می‌شود:
من به عنوان(مشخصات مشتری) محصولی (هر نوع محصولی یا نرم افزاری خاص) را می‌خواهم که بتوانم ....(یک مزیت خاص) را داشته باشد.
برای مثال "من به عنوان یک نویسنده نیاز به نرم افزاری دارم که مسابقات داستان‌نویسی را اعلام کند تا بتوانم به موقع در مسابقات شرکت کنم."
البته این یک مثال خیلی ساده است و معمولا کاربرها انتظارات زیادی از یک محصول دارند اما باز هم باید نیازها را طبقه بندی کرد و آن‌ها را روی برگه‌های کوچک نوشت و برای تست و آزمایش هر کدام آماده شد.
2-تیم اسکرام (scrum) به پیش!
گروه‌های میان کارکردی که در بخش مزیت تعرف کردیم را یادتان هست؟ در بازاریابی چابک به آن‌ها، تیم اسکرام می‌گوییم که از افراد زیر تشکیل شده است:
1- مالک محصول: کسی که محصول از طریق او به دست مشتری می‌رسد و طرح کلی پروژه را ارئه می‌دهد و البته وظیفه مدیریت مالی پروژه را به عهده دارد.
2- اسکرام مستر: پدر گروه است یعنی کسی که وظیفه دارد بین مالک محصول و تیم توسعه، ارتباط برقرار کند و روابط اعضای تیم را سازماندهی کند. اسکرام مستر معمولا جلسات را برنامه‌ریزی می‌کند و موانع کلی پروژه را با هم‌فکری اعضا مشخص می‌کند.
3- تیم توسعه: یک گروه دو الی نه نفره که بین گروه‌های مختلفی که روی بخش‌های کوچک پروژه اصلی کار می‌کنند؛ قرار می‌گیرند و به آن‌ها در بهبود کار کمک می‌کنند. مدیریت زمان و بهینه‌تر کردن فعالیت‌ها از کارهای اصلی این گروه است.
 در اسکرام اصطلاحات زیاد دیگری هم هست که ابتدا آن‌ها را توضیح می‌دهیم.
اسپرینت: اسکرام مستر با توجه به بودجه، هدف پروژه و ...یک بازه زمانی را برای به سرانجام رساندن بخشی از پروژه در نظر می‌گیرد که می‌تواند یک زمان دو تا چهار هفته‌ای باشد، به این مدت زمان اسپرینت می‌گویند و همه گرو‌ها موظف هستند در پایان اسپرینت، پروژه‌هایشان را به شکل کامل تحویل بدهند.
بک لاگ: یوزر استوری‌ها را که یادتان نرفته است؟ در هر چرخه اسپرینت چند یوزر استوری انتخاب می‌شوند و ایده‌هایی که برای به سرانجام رساندن آن‌ها نیاز است، مورد بررسی قرار می‌گیرند. ایده‌هایی که باید در آینده انجام بشوند، ایده‌هایی که باید در همین بازه زمانی تست بشوند و ... به کل این فرآیند بک لاگ محصول می‌گویند. نکته‌ای که وجود دارد این است که نباید بک لاگ زیاد شلوغ بشود چون رسیدن به هدف را سخت می‌کند.
حالا برگردیم به تیم اسکرام و ببینیم دقیقا چه کار می‌کنند؟ تیم اسکرام با توجه به بک لاگ، هر قسمت از پروژه را با جزییات در اختیار بخشی ازتیم می‌گذارد و تیم‌ها باید برای پیشرفت، اول هر روز یکی از آن جلسات سرپایی معروف را برگزار ‌کنند. در این جلسات سه موضوع اصلی بررسی می‌شود:
1- پیشرفت: تیم از روز قبل چه دستاوردی داشته‌است؟
2- مشکلات: برای از بین بردن موانع هر کدام از اعضای گروه چه راهکاری دارد و چه کاری باید انجام بدهد؟
3- برنامه: امروز روی کدام قسمت از برنامه اسپرینت فعلی باید کار کرد؟
در پایان اسپرینت یک جلسه کامل بین تیم‌ها برگزار می‌شود و باید همه تیم‌ها پروژه‌های خودشان را در این جلسات تحویل بدهند. اگر تغییری در درخواست مشتری یا نیاز بازار ایجاد شده باشد هم در این جلسات بررسی و برای اسپرینت بعدی، برنامه‌ریزی می‌شود.
3-کانبان (Kanban) وارد می‌شود
کانبان اولین بار توسط شرکت تویوتا انجام شد. سیستم کار در این کارخانه به این شکل بود که ابتدا مواد اولیه برای تولید محصول را می‌خریدند و بعد هر قسمت به ترتیب شروع به ساخت و مونتاژ ماشین می‌کرد. این وسط اگر بخش سه به طور مثال کارش را انجام نمی‌داد یا دیرتر تحویل می‌داد بخش چهار و پنج بیکار می‌ماندند، در حالی‌که بخش دو هم مرتب به کارهای بخش سه اضافه می‌کرد. از طرفی در حالی‌که مشتریان نهایی منتظر محصول بودند مقدار زیادی مواد اولیه هم در انبار ذخیره شده بود و این یعنی خواب سرمایه شرکت، که در تجارت سم است.
شرکت تویوتا چه کار کرد؟ از روشی استفاده کرد که امروز به آن کانبان می‌گوییم. در این روش هر بخش، مشتری بخش قبل است. یعنی بخش سه موظف است نیاز بخش چهار را به عنوان مشتری تامین کند. هم‌چنین بخش دو باید تا پایان کار بخش سه صبر کند و بعد، پروژه جدید به آن‌ها واگذار کند. در تویوتا کلیه این موارد را روی برگه‌های کوچکی از کاغذ می‌نوشتند و برای هماهنگی کارها، این کاغذها با ذکر جزییات به همراه محصولات مونتاژی هر بخش به بخش بعد منتقل می‌شد. به این روش کانبان می‌گویند.
کانبان در بازریابی چابک دقیقا چه کار می‌کند؟ 
در بازاریابی چابک تیم شما نیاز دارد یک دید کامل نسبت به کل پروژه داشته‌باشد. برای این منظور از تخته کانبان استفاده می‌کنیم.
برای ایجاد یک تخته کانبان پویا و کارآمد نیاز است بدانیم در اسپرینت فعلی، دقیقا می‌خواهیم به چه هدفی برسیم و هم‌چنین باید فرآیند کلی را مشخص کنیم.
سپس تخته کانبان را رسم می‌کنیم. ستون‌های تخته کانبان شامل نیازهای مشتری، لیست کارها، کارهای در حال انجام، در حال تست و کارهای انجام شده است که البته می‌تواند با توجه به شرکت متفاوت باشد ولی کلیت تقریبا به همین شکل است.
حالا روی یک کاغذ کوچک  وظیفه ای را که می‌خواهیم هر فرد انجام بدهد، کامل و با جزییات شرح می‌دهیم. بعد برای انجام این بخش از کار، یک بازه زمانی تعیین می‌کنیم و آن را هم زیر استیکر می‌نویسیم. در ادامه می‌توانیم برای نشان دادن نوع کار یک رنگ انتخاب و آن را به استیکر ضمیمه کنیم. مثلا رنگ آبی برای نشان دادن ناقص بودن کار و همچنین رنگ خود استیکر می‌تواند نشان دهنده اولویت آن وظیفه باشد. مثلا استیکرهای قرمز باید سریعتر انجام بشوند.
حالا ما یک تخته کانبان ستون‌بندی شده داریم که با مجموعه‌ای از وظایف قابل درک پر شده است. اما مشکلی که کانبان را تهدید می‌کند خطر انباشته شدن کارها است. درست مثل بک لاگ، در این بخش هم نباید کارهای زیادی به هر ستون اضافه بشود. برای این منظور، می‌توانیم برای هر ستون از تخته کانبان، یک سقف تعیین کنیم. مثلا اگر استیکرهای بخش در حال تست به پنج عدد رسید کسی اجازه ندارد استیکر جدیدی به این ستون اضافه کند. به این ترتیب از هرج و مرج در طول کار جلوگیری می‌شود.
 
پاسخ
 سپاس شده توسط شماره مجازی امارات


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان