۱۴۰۰/۰۸/۲۳, ۰۲:۳۲ ب.ظ
موضوعات پس از جنگ جهانی دوم و نقسیم جهان ب دو بلوک شرق و غرب بی شک یکی از جذابترین موضوعات برای نگارش کتاب هستند. از قدرت گرفتن رژیم های کمونیستی و در راس آنها شوروی و سپس فروپاشی رژیم قدرتمند شوروی و تولد جمهوری های تازه استقلال یافته داستان های زیادی را در دل خود جای داده است.
یکی از کتاب هایی که از دل اتفاقات مربوط به فروپاشی هیمنه عظیم و قدرتمند شوروی برخواسته است کافه اروپا است. این کتاب که توسط نویسنده کروات "اسلاونکا دراکولیج" نوشته شده است مجموعه مقالاتی است که از زندگی مردم بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی حکایت میکند.
در این مقاله به بررسی اسلاونکا دراکولیج و کتاب مشهور وی "کافه اروپا" میپردازیم.
اسلانکا دراکولیج؛ بانویی از بلوک شرق
دراکولیچ در ۴ ژوئیه ۱۹۴۹ در رییکا کرواسی به دنیا آمد. در دانشگاه زاگرب در رشته ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی تحصیل کرد. از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ با دوهفته نامه استارت و هفته نامه باناس هر دو چاپ زاگرب همکاری کرد. در اوایل دهه ۹۰ کرواسی را به دلیل مسائل سیاسی ترک کرد و رهسپار سوئد شد. آثار و مقالات او در بسیاری از نشریات اروپایی و بینالمللی مانند لا استامپا، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نیشن، یوروزین چاپ شدهاست. وی در استکهلم و زاگرب زندگی میکند.
از سایر کتاب های این نویسنده میتوان به هولوگرام های هراس، پوست شیشه ای، طعم مرد، اس یک رمان درباره بالکان، تختخواب فریدا در حوزه رمان و کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم، کافه اروپا و آزارشان حتی به مورچه هم نمیرسید در حوزه غیرداستانی اشاره کرد.
کافه اروپا روایتگر زندگی مردم بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی
در مقدمهای تاثیرگذار که قسمتی از آن را نیز در بالا مطالعه کردید، نویسنده به این موضوع میپردازد که فاجعه تا چه حد در دل جامعه و مردم رسوخ کرده است و مردم تا چه اندازه به شکل ناخودآگاه هم تحت تاثیر حکومت کمونیستی قرار گرفتهاند. در این کتاب نویسنده همین موضوع را باز میکند که چه بر سر مردم در این سالها آمده است و حالا که دیگر حاکمیت عوض شده است، آیا مردم هم عوض شدهاند یا خیر.
تفاوت این کتاب با دیگر کتابهای نویسنده در این است که در اینجا، تفاوت جامعه تحت تاثیر کمونیسم با اروپای غربی و دیگر کشورهای آزاد مقایسه شده است. اسلاونکا دراکولیچ به عنوان کسی که هر دو دنیا را دیده است، گزارشها و خاطرات مهم و جالبی ارائه میکند که در سراسر کتاب میتوانید آن را مشاهده کنید. به عنوان مثال حتی در مورد لبخند زدن هم صحبت میکند! لبخند زدن و یا به طور کلی خوشحال بودن در یک جامعه کمونیستی با یک جامعه آزاد بسیار متفاوت است.
علاوه بر مقدمه کتاب کافه اروپا در ۲۴ فصل نوشته شده است که عبارتند از: کافه اروپا / دیوارهای نامرئیِ میان ما / چرا هرگز به مسکو نرفتم / در دستشویی خانه زویی / داشتن یا نداشتن / لبخندی در صوفیه / عارضه سنگر بتونی / پول و راه به دست آوردنش / حراج و دردسرهایش / سرخوردگی من از آلمان / پوشیدن اونیفورم چه اهمیتی دارد؟ / کشتار برنامهریزیشده / پادشاهی برای بالکان / خریدن جاروبرقی / یک میهمانی نوستالژیک در گورستان / دندانهای خراب / تقصیر پدرم / مردمان آن سه مرز / به آرامی خواب یک نوزاد / چه کسی از زن تیتو میترسد؟ / دیدار فراموشناشدنی / هنوز پای در گل ماندهایم / بوسنی، یا اروپا برای ما چه معنایی دارد.
اما چرا عنوان کتاب – که عنوان فصل اول آن نیز میباشد – کافه اروپا انتخاب شده است؟
در یک جامعه کمونیستی که تقریبا هیچچیز شباهتی به یک جامعه آزاد ندارد و مردم آن همواره خواهان این هستند که شبیه یک جامعه آزاد باشند و یا حداقل برخی از ویژگیهای زندگی در این جامعه آزاد را تجربه کنند، مردم فقط میتواند با شبیهسازی روی بیاورند! لذت بودن در یک کافه درجه یک در کشوری آزاد بسیار ناممکن به نظر میرسد، بنابراین مردم در همان جامعه کمونیستی خود، با عوض کردن اسم کافههایشان این احساس را به خود القا میکنند! کافهای که اسم آن شبیه به اروپای غربی باشد بسیار جذابتر از کافهای است که هم در یک جامعه کمونیستی است و هم عنوانی کمونیستی دارد.
آنچه که مهم است، این موضوع است که این اسمها در ذهن مردم چیزهای خوبی به وجود میآورد. کافهای که اسم آن اروپا باشد نبود کمونیسم، نبود ترس و محرومیت و سایر بدبختی را در ذهن ایجاد میکند و مردم برای چند لحظه هم که باشد، این حس را دوست دارند.
یکی از کتاب هایی که از دل اتفاقات مربوط به فروپاشی هیمنه عظیم و قدرتمند شوروی برخواسته است کافه اروپا است. این کتاب که توسط نویسنده کروات "اسلاونکا دراکولیج" نوشته شده است مجموعه مقالاتی است که از زندگی مردم بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی حکایت میکند.
در این مقاله به بررسی اسلاونکا دراکولیج و کتاب مشهور وی "کافه اروپا" میپردازیم.
اسلانکا دراکولیج؛ بانویی از بلوک شرق
دراکولیچ در ۴ ژوئیه ۱۹۴۹ در رییکا کرواسی به دنیا آمد. در دانشگاه زاگرب در رشته ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی تحصیل کرد. از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ با دوهفته نامه استارت و هفته نامه باناس هر دو چاپ زاگرب همکاری کرد. در اوایل دهه ۹۰ کرواسی را به دلیل مسائل سیاسی ترک کرد و رهسپار سوئد شد. آثار و مقالات او در بسیاری از نشریات اروپایی و بینالمللی مانند لا استامپا، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نیشن، یوروزین چاپ شدهاست. وی در استکهلم و زاگرب زندگی میکند.
از سایر کتاب های این نویسنده میتوان به هولوگرام های هراس، پوست شیشه ای، طعم مرد، اس یک رمان درباره بالکان، تختخواب فریدا در حوزه رمان و کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم، کافه اروپا و آزارشان حتی به مورچه هم نمیرسید در حوزه غیرداستانی اشاره کرد.
کافه اروپا روایتگر زندگی مردم بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی
در مقدمهای تاثیرگذار که قسمتی از آن را نیز در بالا مطالعه کردید، نویسنده به این موضوع میپردازد که فاجعه تا چه حد در دل جامعه و مردم رسوخ کرده است و مردم تا چه اندازه به شکل ناخودآگاه هم تحت تاثیر حکومت کمونیستی قرار گرفتهاند. در این کتاب نویسنده همین موضوع را باز میکند که چه بر سر مردم در این سالها آمده است و حالا که دیگر حاکمیت عوض شده است، آیا مردم هم عوض شدهاند یا خیر.
تفاوت این کتاب با دیگر کتابهای نویسنده در این است که در اینجا، تفاوت جامعه تحت تاثیر کمونیسم با اروپای غربی و دیگر کشورهای آزاد مقایسه شده است. اسلاونکا دراکولیچ به عنوان کسی که هر دو دنیا را دیده است، گزارشها و خاطرات مهم و جالبی ارائه میکند که در سراسر کتاب میتوانید آن را مشاهده کنید. به عنوان مثال حتی در مورد لبخند زدن هم صحبت میکند! لبخند زدن و یا به طور کلی خوشحال بودن در یک جامعه کمونیستی با یک جامعه آزاد بسیار متفاوت است.
علاوه بر مقدمه کتاب کافه اروپا در ۲۴ فصل نوشته شده است که عبارتند از: کافه اروپا / دیوارهای نامرئیِ میان ما / چرا هرگز به مسکو نرفتم / در دستشویی خانه زویی / داشتن یا نداشتن / لبخندی در صوفیه / عارضه سنگر بتونی / پول و راه به دست آوردنش / حراج و دردسرهایش / سرخوردگی من از آلمان / پوشیدن اونیفورم چه اهمیتی دارد؟ / کشتار برنامهریزیشده / پادشاهی برای بالکان / خریدن جاروبرقی / یک میهمانی نوستالژیک در گورستان / دندانهای خراب / تقصیر پدرم / مردمان آن سه مرز / به آرامی خواب یک نوزاد / چه کسی از زن تیتو میترسد؟ / دیدار فراموشناشدنی / هنوز پای در گل ماندهایم / بوسنی، یا اروپا برای ما چه معنایی دارد.
اما چرا عنوان کتاب – که عنوان فصل اول آن نیز میباشد – کافه اروپا انتخاب شده است؟
در یک جامعه کمونیستی که تقریبا هیچچیز شباهتی به یک جامعه آزاد ندارد و مردم آن همواره خواهان این هستند که شبیه یک جامعه آزاد باشند و یا حداقل برخی از ویژگیهای زندگی در این جامعه آزاد را تجربه کنند، مردم فقط میتواند با شبیهسازی روی بیاورند! لذت بودن در یک کافه درجه یک در کشوری آزاد بسیار ناممکن به نظر میرسد، بنابراین مردم در همان جامعه کمونیستی خود، با عوض کردن اسم کافههایشان این احساس را به خود القا میکنند! کافهای که اسم آن شبیه به اروپای غربی باشد بسیار جذابتر از کافهای است که هم در یک جامعه کمونیستی است و هم عنوانی کمونیستی دارد.
آنچه که مهم است، این موضوع است که این اسمها در ذهن مردم چیزهای خوبی به وجود میآورد. کافهای که اسم آن اروپا باشد نبود کمونیسم، نبود ترس و محرومیت و سایر بدبختی را در ذهن ایجاد میکند و مردم برای چند لحظه هم که باشد، این حس را دوست دارند.