۱۴۰۱/۱۰/۱۰, ۱۱:۲۲ ق.ظ
عاملان خشونت علیه زنان را میتوان در هر جامعه، ملیت، مذهب و گروه سنی با هر سطح تحصیلات یا ثروت یافت. اکثر مرتکبین در سراسر جهان مرد و بیشتر آنها بخشی از محیط اجتماعی نزدیک افراد قربانی هستند.
درواقع بسیار نادر است که یک زن توسط یک غریبه مورد خشونت قرار گیرد. عاملان تنها مسئولیت اعمال خود را برعهده دارند و باید به دست عدالت سپرده شوند، با این حال شناخت علل ساختاری خشونت و مبارزه با آنها بسیار اهمیت دارد.
شخص قربانی در خشونت علیه زنان را نمیتوان بهواسطه ظاهر یا پوشش مورد سرزنش قرار داد چراکه علل اعمال خشونت در سطوح فردی و ساختاری یافت میشود، برای مثال خشونتهای سیاسی علیه زنان ناشی از افکار تبعیضآمیز است و از رفتار نابرابر با زنان بر اساس کلیشههای منسوخ و نقشآفرینی برای زنان و مردان ناشی میشود.
علل ساختاری خشونت علیه زنان
علل ساختاری خشونت علیه زنان در اصل شامل نقشهای جنسیتی اجتماعی شده با ریشههای مردسالاری و کلیشههای مربوط به جنسیت و روابط قدرت ناشی از آن است.
خشونت جنسیتی علیه زنان در سطح فردی صورت نمیگیرد، بلکه در ساختارهای فرهنگی و نهادی جوامع ریشه دارد. تأثیر متقابل میان رفتارهای تبعیضآمیز در این سه سطح، خشونت «ساختاری» نامیده میشود.
قوانین، سنتها و آداب و رسوم تبعیضآمیز، همچنین فرهنگ زنستیز ازجمله این موارد است که داری تأثیر خودآگاه و ناخودآگاه بر طرز تفکر و رفتار افراد است. افرادی که در درون این ساختارها رشد یافتهاند به حفظ آنها ادامه میدهند که این امر منجر به چرخه تضمینکننده تبعیض جنسیتی میشود.روانپزشک خوب در تهران