کلیدستان

نسخه‌ی کامل: از کوچینگ چه می دانید؟
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
برای ارزیابی کیفیت رابطه کوچینگ دو فاکتور درونی و بیرونی وجود دارد. فاکتورهای درونی مانند درکی که از خود پیدا می‌کنید، احساس رضایت، احساس پیشرفت و مواردی از این دست است. فاکتورهای بیرونی شامل رسیدن به هدف تعریف شده، رسیدن به درآمد بالاتر، کسب موقعیت کاری بهتر و … می‌باشد.

بیل گیتس: هر فردی به یک کوچ (مربی) نیاز دارد. همه ما به افرادی نیاز داریم تا به ما بازخورد بدهند تا ما عملکردمان را بهبود ببخشیم. یکی از بنیانگذاران شرکت های بزرگ در دنیا در خاطرات خود درباره کوچینگ می گوید: “زمانی که در حال ساخت اولین شرکتم بودم، متوجه شدم که بزرگ‌ترین محدودیت در رشد شرکتم، رشد شخصی من به عنوان پایه‌گذار و مدیرعامل است. بنابراین یک کوچ استخدام کردم. طی ماه‌ها، ده کوچ مرا برای برنامه‌های توسعه استراتژیک، حیات بخشیدن به ارزش‌های شرکت، کار از طریق موقعیت‌های بین فردی پراسترس یاری کردند و من در بسیار قاطع‌تر و مصمم‌تر شدم که ارزشش برای من غیرقابل وصف است”

کوچینگ با مشاوره و روانشناسی متفاوت است. یک مراجعه کننده در فرآیند کوچینگ خود پاسخ سوالاتش را در درون جستجو می کند و با آگاه تر شدن رشد می نماید. این آگاهی و خرد از درون به او داده می شود، نه بیرون. همه ما ممکن است گرفتار دردهای روحی وروانی باشیم که بر اساس رخدادهای زندگی در زمانهای مختلف دچارش شده ایم. مثلاً: - از بین رفتن یک رابطه، از دست دادن یک عزیز، تجربیات خشن در دوران کودکی و مواردی از این دست. در مشاوره روانشناسی تمرکز بر درمان این دردهاست و معمولاً به میزان زیادی نگاه به گذشته فرد است. اما در کوچینگ بر زمان حال و رسیدن به اهداف تمرکز می شود. کوچینگ یک پروسه درمانی نیست بلکه یک فرآیند ارتقای کیفیت و تحول است.
کوچینگ برای شما مناسب است. شما که: درگیر چالشی هستید که حل آن برایتان اهمیت دارد: مثلا برایتان مهم است که کمرو و خجالتی بودن خود را کنار بگذارید. هدفی دارید که رسیدن به آن برایتان حیاتی است: مثلا خریدن لپ تاپ برای فرزند دانشجویتان که برای انجام پروژه هایش به کافی نت می رود. در کاری به موفقیت و یا به نتیجه ی دلخواهتان نرسیده اید: مثلا پس از چند سال سابقه، احساس می کنید که این شغل، شغلی نیست که شما را راضی کند. نیاز به اصلاح روش در کار و یا زندگی دارید: مثلا شاید بی وقفه برای راضی نگه داشتن دیگران تلاش می کنید و این مساله شما را آزار می دهد. نحوه ی ارتباط با اعضای خانوادتان را نمی پسندید: مثلا در ارتباط با همسرتان دچار مشکل شده اید. بین کار و زندگی، احساس توازن نمی کنید: اینکه کار شما زندگی تان را تحت الشعاع قرار داده است، شما را آزار می دهد. نیاز دارید خود را بیشتر و بهتر بشناسید: تا با شناسایی نقاط قوت خود، آنها را به بهترین نحو بکار ببرید. شاید نیاز به یک خانه تکانی دارید: می خواهید از نو شروع کنید؟ در ابتدای یک مسیر قرار دارید و نمی دانید از کجا شروع کنید: می خواهید رشته ی تحصیلی انتخاب کنید و آینده ی خود را بر این اساس برنامه ریزی کنید.